-
20:26 1404/2/20
-
sungirl

مدتی بود که با ذهن خالی از هر فکری خیره مسیری که یاسا رفته بود، بودم و هنوز هم با گذشت این مدت قلبم تندتند میزد.
اگه به هر دلیلی عاشقش میشدم قطعا اتفاقای خوبی برای هیچکدوممون نمیوفتاد...من اینجا مهمون بودم بعداز مدتی اینجا رو ترک میکردم...برای همین اصلا نمیخواستم عاشق مردی بشم که دیر یا زود قراره ترکش کنم.
سری برای افکارات مزخرفم تکون دادم و سمت حیاط پر از گل و گیاه کاخ راه افتادم.
----------------------------------------------------
{سایه}
-هومان درو باز کن......هومان با توام میگم این درو باز کن.....توروخدا من میترسم ،هومان بفهم.....هومــــان لعنتی رحم داشته باش نامرد
نمیدونم چرا و به چه دلیل اما از وقتیکه از جشن برگشته بودیم هومان خشن تر از قبل شده بود.
انگار چیزی از من میدونست که آزارش میداد....اما اخه من چی داشتم که بخواد اونو اذیت کنه؟
بی حال به در قصرش تکیه دادم.
امروز نمیدونم از چی اما انقدر عصبی بود که بخاطر یه جروبحث کوچیک و ساده بینمون ، منو از قصر بیرون انداخت.
اینجا دنیای زیرزمین بود...سرزمین مردگان...ارواح...اجنه
من حتی وقتی تو خود قصر هم بودم وحشت داشتم چه برسه به الان که بیرون از قصر تک و تنهام.
گاها چیزایی رو کنارم حس میکردم که گفتنش به هومان اونو فقط عصبی می کرد.
از زمانیکه غریزی وجود اون غول کوتوله رو تو کاخ سرخ زودتر و بهتر از بقیه فهمیده بودم مدام این حس رو قویتر و شدیدتر درون خودم حس میکردم....قصر هومان به همراه محوطه بیرونیش(حیاط) با طلسمی محافظت میشد اما با اینحال من حتی داخل قصر هم سایه هایی رو به چشم میدیدم و نفسایی رو کنار گوشم حس میکردم...ولی هومان به هیچ وجه حاضر نبود حرفامو بشنوه و بدتر عصبانی میشد که دارم قدرتش رو زیر سوال میبرم.
از ترس حیاط تاریک و خیلی بزرگ قصرش محکم به در چسبیده بودمو و سرم رو تو یقم قایم کرده بودم...هوا به شدت سرد بود و باعث لرز شدیدم شده بود.
با صدای پیس بلندی کنار گوشم با جیغ خودمو سمت مجسمه بزرگ که شکل یه روح بود پرت کردم.
تندتند سرمو به اطراف میچرخوندم اما هیچی نبود هیچیه هیچی.
اینجا با طلسم محافظت میشه سایه...اروم باش ...هیچی نیست...تو فقط از ترس توهم زدی همین.
همینجور مشغول قانع کردن خودم با همین حرفا بودم که با کشیده شدن جفت پاهام سمت پله ها و پرت شدنم از پله های زیاد قصر به پایین بلند اسم هومان رو صدا زدم و روی سنگای کف زمین فرود اومدم.